خاطره شنیدنی اکبر عبدی از حسین پناهی که خواندن آن خالی از لطف نیست.

عبدی می‌گوید: یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.

گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟!
کاپشن خوشگلت کو ؟

گفت: کاپشن قشنگی بود، نه؟
گفتم: آره

گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. من فقط دوستش داشتم...

روحش شادو یادش گرامی{-35-}
10 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/08/20 - 02:31
پیوست عکس:
51af8173974408cd7e427bbcdc252151-425 (1)
51af8173974408cd7e427bbcdc252151-425 (1) · 425x295px, 14KB